"انسان زاده شدن تجسّدوظيفه بود:
توان دوستداشتن ودوستداشتهشدن
توان شنفتن
توان ديدن و گفتن
توان اندُهگين و شادمانشدن
توان خنديدن به وسعت دل، توان گريستن از سُويدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوهناک فروتني
توان جليل به دوش بردن بارامانت
و توان غمناک تحمل تنهايي
تنهايي
تنهايي
تنهايي عريان
انسان
دشواری وظيفه است
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما يگانه بود و هيچ کم نداشت"
اینجا به نظر ساکت میرسه !
اولین نفری باشید که نظر خود را اضافه می کند